مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
آتشفشان از کوه غربت بیصدا ریخت وقـتی شرار کـیـنه از تیغ جـفا ریخت زخمی که در کوچه نشد باز از غریبی سر باز کرد آخر ز سر روی عبا ریخت در بین سجـده استخـوانهای شکـسـته با خون پیشانی به هنگـام دعـا ریخت "فزت ورب الکعبه" مسجد غرق خون شد یعنی ستون عـرش، پای مقـتدا ریخت زهـرا میان عـرش کـوثـر را بنا کرد با اشک چشمی که برای مرتضی ریخت رزق تـمـام عــاشــقـانـش را خـداونـد با حب حیدر از نجف تا کربلا ریخت |